محل تبلیغات شما




آدمها وامانده در راه شناخت هویت خود، عروسک ها را ساختند.
عروسک های زیبا.فقط زیبا.
بعد ربات ها را ساختند. ربات های قدرتمند، ربات های شگفت انگیز.
حالا انسان انگار که هنوز خودش را درک نمیکند بین عروسک بودن و ربات بودن مانده است.
زیبای تو خالی باشد؟ یا یک ماشین سرد و منطقی؟
آدم به خودی خود تعریفی ندارد. باید چیز دیگری شد.

آهنگهای خاصی گوش میکرد. حالش با بقیه فرق داشت. و آنقدر زیبا بود که نگاهش را هیچکس فراموش نمیکند. تا وقتی که رفت برای تبدیل شدن. به چیزی جز آنچه بود. به چیزی کامل تر شاید. 

و من زبانم قاصر از گفتن.چیزی برای گفتن نداشتم جز اینکه:
شنیده ام عزم سفر کرده ای
هوای دلدار دگر کرده ای
مهر مرا ز سر بدر کرده ای
تو رو بخدا اگه میشه تنها نرو
اونجا که میری نمی دونم کجاست
زمین شادی یا جای غماست
خاک غریبه هست یا که آشناست
بگذر ازین سفر تو بی من نرو

به راه دور نری تو افسرده شی
رنج سفر نبینی آزرده شی
گلی می ترسم که تو پژمرده شی
تو رو بخدا اگه میشه تنها نرو
بگذر ازین سفر تو بی ما نرو


یه قصه بود که توش آدم داشت. آدمی از قدیم داشت. آدمش همیشه مسافر بود. مسافرتاش پر از غصه و غم بود. دلش خون، صداش پره آه بود.
میگفت قاصد روزهای ابری داروگ، سرش رو کرده تو کار خودش و آخر خیابون قصر، برج میسازه. بجای بارون، اخبار نرخ ارز رو دنبال میکنه.
میگفت از وقتی یه عده فهمیدن ما عاشق بارون با پس زمینه سرخ و نارنجی هستیم، شوق ما برای پاییز رو یدن و گفتن نماز بارون اگه نخونید، آیاتش زله خیز میشه.
میگفت عاقبتش شد غریب ترین نوع برادری. یک عشق و انزجار توامان.
میگفت یه عده آژان زاده های جدید از نوادگان ژاندارمهای رضاشاهی، اینبار با یه لباس مزین به علایم الهی، دوباره دارن به جرم بدحجابی، چنگ میزنن به گیس دخترهای شهری که مادربزرگ هاشون چنگ به چادرهاشون خورده بود به جرم با حجابی.
مسافر قصه ها، راوی همه رمان ها، سوم شخص دانای کل همیشه زنده، داشت چمدونش رو می بست. 
میگفت قصه اینجا دیگه تمومه، افتاده تو دور باطل تکرار. میگفت دیگه دارن آب می بندن تو قصه. می گفت دیگه وقت رفتنه.
میگفت این قهرمان کش ترین قصه عالمه.


50 سال از پس تنهاترین  قلب ها

Sgt. Pepper's Lonely Hearts Club Band

The Beatles

Download

It was twenty years ago today
Sergeant Pepper taught the band to play,
They've been going in and out of style,
But they're guaranteed to raise the smile,
So may I introduce to you,
The act you've known for all these years,
Sergeant Pepper's Lonely Hearts Club Band.

We're Sergeant Pepper's Lonely Hearts Club Band
We hope you will enjoy the show
Sergeant Pepper's Lonely Hearts Club Band
Sit back and let the evening go
Sergeant Pepper's Lonely
Sergeant Pepper's Lonely
Sergeant Pepper's Lonely Hearts Club Band

It's wonderful to be here,
It's certainly a thrill
You're such a lovely audience,
We'd like to take you home with us, we'd love to take you home

I don't really want to stop the show,
But I thought you might like to know,
That the singer's going to sing a song
And he wants you all to sing along,
So let me introduce to you
The one and only Billy Shears
And Sergeant Pepper's Lonely Hearts Club Band


همه حرف ها که نباید معنا داشته باشند. ولی این یکی دارد.


آنقدر درباره تاریخ دروغ گفته اند، که احساس می کنم روح تاریخ ایران به تعقیب مان افتاده است. همه صفحاتش دارد تکرار می شود. الان نوبت احمد شاه است که ماجرای وبا را برایمان تعریف کند.

ایران کمونیست آرزویی که غیر رسمی به تحقق پیوست. کامردهایی که در قالب برادر بر مسندها نشستند. روی یک صندلی معمولی، روی حصیر نشسته اند و بر ایران حکومت می کنند. یک نگاهی به هشدارهای مربوط به "اگر کومنیست ها حاکم شوند" بیاندازید. یک مقایسه بین افکار کمونیست ها و افکار در جریان بکنید. تفاوت فقط در القاب است. یک نگاهی به متحدین مان بیاندازید. ما و همه دوستان کمونیستمان، ما و همه دروغ های تاریخ، ما منتظریم تا طبیعت تصمیم بگیرد که زنده بمانیم یا نه.

روح فیدل کاسترو انگار نشسته و تکیه بر قفسه های فی پروپاگاندا زده، و ثواب ها را از کیسه خلیفه بذل و بخشش میکند. همه مان قرار است برویم بهشت.

می ترسم کارمان به جایی برسد که دلمان برای آتش اسکندر و برای وحشت چنگیز تنگ شود. می ترسم که لازم شود آغامحمدخان بیاید و یک کوه دیگر از چشم های از حدقه درآمده درست کند.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مدرسه خوب